کمال طلبی perfectionism
"کمال طلبی" واژهایست که سالها پیش در مباحث روانشناسی تحلیلی پروفسور یونگ، با آن آشنا شدم و قبل از آن، براساس معنای لغویش که "در طلب کمال بودن است" میپنداشتم، صفت پسندیده و برگزیدهایست، اما برخلاف تصورم اگرچه این حالت، اغلب گریبانِ جامعهی تحصیل کرده هوشمند و با پتانسیل بالای یادگیری را میگیرد ولی بسیار میتواند مضر و آسیبزننده باشد...
سالها گذشت تا با تیپ شناسی "اینیاگرام" که تیپ 1 آن به نام "کمال طلب" معرفی میشود، آشنا شدم و نقطه جالب این بود که در اینیاگرام، کمال طلبی یک تیپ شناخته میشود و نه یک مشکل که در تعاریف کهن الگویی(آرکتایپها) میتواند با اغلب کهنالگوهای انسانی ترکیبگردد ولی بیشتر به سراغ افرادی با آرکتایپهای فعال "آتنا" و "آپولو" میرود آن هم در زمانیکه مادرکمپلکس(عقدهی مادر) به هر دلیلی در فرد فعال شده باشد!
بهترست در همینجا تعریف کوتاهی از کمالطلبان عزیزی که بر تعدادشان روز به روز افزوده میشود، داشتهباشیم.
کمال طلبان افرادی هستند که ذاتا خواهان نظم و اجرای قوانین اجتماع و عرف هستند و قوانین مخصوص و خودساخته نیز دارند که دقیقا همین بخش، مورد تفاوت 3 مدل روانشناسی به نظر میرسد که راجع به آن توضیح خواهم داد.
و اما یکی از قوانین خطرآفرین این گروه، قانون صفر و یک است که فرد و گاه اطرافیان را دچار مشکل میسازد، به این معنا که یا انجام کاری را از ابتدا نمی پذیرند و یا سعی بر انجام کامل آن به هر بهایی دارند. این افراد معمولا کارهای نیمه تمام و کتابهای ناخواندهی بسیار و از آنجاییکه اغلب آنها دارای قوه تخیل و هوش بالا هستند، فایلهای باز شدهی ذهنی فراوان دارند.
به نظر میرسد با توجه به محدودیت دایره امکانات از نظر زمان، مکان، اعتبار مالی، انرژی و ...،از طرفی و دایره نامحدود رسیدن به کمال، داشتن و به دست آوردن، چه دست آورد مادی و چه کسب شهرت و اعتبار و حتی دست آورد علمی، این افراد هیچوقت از وضعیت خود راضی نباشند و هر روز انرژی فراوانی را در ناکامی هایشان از دست میدهند!
گروه سوم که توجه مرا به دلیل داشتن تکنیک برای حل معضل این افراد جلب کرد، گروه (رفتار درمانی – شناختی یاCBT) هستند.
در توضیح کمالطلبها، به جایی رسیدیم که این افراد معمولا تابع قوانین اجتماعی و عرف هستند که تا همینجا این عقیده در هر سه گروه مشترک است، اما در تیپ شناسی اینیاگرام، تیپ کمالطلب یا تیپ 1، با مدل ذهنی آدمهای خوب رشد و ارتقاء مییابند، ناآگاهانه اتفاقات پیرامون را با استانداردهای خود مقایسه میکنند و با شعار "قوانین را پیداکنید و بهترین شکل آنها را انجام دهید"، به قضاوت خود و دیگران میروند...
اما در نگاه رفتار درمانی- شناختی، ممکنست فرد کمال طلب همهی آدمها را در عدم اجرای قوانین، شکستها و اشتباهاتاشان بپذیرد و حتی ببخشد اما خود را هرگز مستوجب خطا و نادرستی نمیبیند و گاه از دید او، شکست، یعنی چیزی شبیه مرگ!
به طور خلاصه کمالطلب اینیاگرام، فردی سختگیر بر خود و دیگران و با قضاوتی بالاست در حالیکه کمالطلب شناختی – رفتاری اگر بر دیگران سخت نگیرد بر ذهن و رفتار خود سختگیر و کمال طلب پیروان یونگ از اختلال "مادرکمپلکس" در عذاب است و کمالگرای هرسه گروه افراد فعال و پرانرژی هستند که بر رفتار خود برای انجام اموراتشان، کنترل و مدیریت مناسب را ندارند چون میبایست همهی امور با استانداردی بالا و رتبهی اول، انجام پذیرد.
پ.ن : در کمالطلبی ِالبته، شناختی – رفتاریِ من همین بس که میخواستم فقط چند کلمه بنویسم اما برای بهتر شدن کار، سر از یک مقاله درآوردم!
آموختن روانشناسی تحلیلی یونگ (خودشناسی) می تواند آگاهی بیشتری از خود و ناخودآگاه و شناخت کهن الگوها خصوصا آرک تایپ اصلی و مسلط در انسان برای رسیدن به تعادل شخصیت ایجاد کند و اینجا دفتر مشقی است برای من، که شاید خط خطی هم بشود. دست نوشته ای که در واقع برداشتی از شنیده ها و خوانده ها و تجربیات است.