نامناسبات دانشاندوزی(1- مدرکگرایی)
مدتهاست وضعیت مدرکگرایی در ایران، ذهن من و مطمئنم خیلیها را درگیر کردهست.
اینکه وقتی ما مطالب سخنران خوشصحبتی را میشنویم یا مقالهای را میخوانیم که به دلمان مینشیند و یا مدیر حاذق و کارآمدی را میبینیم فوری کنجکاو مدرک او هستیم تا انگار این مهر تایید بنشیند یک جای ذهن ما برای پذیرش مطلب، موضوع و حتی گاه هنر ارائه شده!
در سالهای اخیر، خاطرات زیادی را از اساتید و دوستان شنیدهام بابت حاذق بودن افرادی حتی ساده و بیمطالعه در مناطق دور افتاده روستایی که انگار، تمام رموز روانشناسی و عرفان را مادرزادی آموختهاند و زندگی سالم و پُراز صلحی دارند، این را در پاسخ دوستانی که میپرسند حالا اگر یک نفر نتوانست کلاسهای خودشناسی بیاید چه میشود، میگویم و اضافه میکنم مسلما دانش و مطالعه و خودشناسی امریست لازم ولی این دلیل نمیشود که آدمها را با ترازوی مدارک دانشگاهی و موضوعات و آیینهای خاص ذهن متداول خودمان بسنجیم. هر تعصبی هرجا که باشد مانع دریافت آگاهی میشود و روح و ذهن انسان را منجمد میکند ضمن اینکه خرد(wisdom) با جذب دانش به تنهایی، حاصل نمیشود و نیاز به تفهیم و دریافت مطلب و امتزاج آن با شیره جان و درس گرفتن از تجارب و شهودی خدادادی یا اکتسابی دارد!
پروفسور نجاتی، مشاور سازمانی در مدیریت استراتژیک(با استعانت از مدرک پروفسوری ایشان!!.) در جلسهای تعریف کردند که روزی در یکی از شهرستانها برای مدیران متمول، کارگاهی گذاشته بودیم که در ابتدای کارگاه میبایست افراد به سوالاتی پاسخ گویند، یکی از آن مدیران، گفت من سواد ندارم چه کنم؟ عدهای اعتراض کردند که چرا چنین شخصی باید در این جلسه حضور داشته باشد ولی من گفتم بدهید نفر کناری از شما بپرسد و شما پاسخ بگویید. وقتی جوابها را خواندم نمره آن مرد بیسواد از همه بهتر بود و به همه گفتم ببینید به این میگویند یک مدیر، بازرگان و یا حتی کشاورز موفقِ متمول نه شما با این همه ادعا!
در هر شکل و با تمام اشتباهی که در نگاه عامه مردم بابت مدرکگرایی هست، هیچکس نمیتواند و نباید مانع تحصیل و علم باشد یا آن را به سخره بگیرد که بیشتر دارایی ذهنی و دستآوردها را مدیون دانش بشری هستیم!
ادامه دارد...
آموختن روانشناسی تحلیلی یونگ (خودشناسی) می تواند آگاهی بیشتری از خود و ناخودآگاه و شناخت کهن الگوها خصوصا آرک تایپ اصلی و مسلط در انسان برای رسیدن به تعادل شخصیت ایجاد کند و اینجا دفتر مشقی است برای من، که شاید خط خطی هم بشود. دست نوشته ای که در واقع برداشتی از شنیده ها و خوانده ها و تجربیات است.